حسب استدلال علمی پژوهش بینالملل، اولین روز از فروردین سال 1400 شمسی، اولین روز از قرن 15 شمسی بوده و آغاز این قرن است. تحویل سال 1401؛ پایان یک سال شمسی از قرن 15 شمسی است. زمان به صورت مطلق از صفر شروع می شود.
مهدی پیرقلی (سردبیر)
با توجه به اختلاف نظر در آغاز قرن 15 شمسی در بین صاحب نظران؛ بر این شدیم مطالعه تطبیقی میان مبنای تقویم شمسی و مبنای تقویم میلادی داشته و با استدلال علمی، آغاز قرن 15 شمسی را مشخص نمائیم.
رابرت رزول پالمر؛ زاده 1909 میلادی از مورخان مشهور آمریکائی در صفحه 25 الی 26 کتاب «تاریخ جهان نو» ترجمه ابوالقاسم طاهری در خصوص مبنای میلادی چنین نوشته است «هزار سالی که در طی آن، تمدن یونان و روم پدید آمد و در اعتلاء بود در تاریخ بشریت از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این دوران بود که دیانت عیسویت پدید آمد. در خلال سنوات 700 قبل از میلاد و 700 بعد از میلاد؛ کنفوسیوس، و بودا، پیامبران بزرگ یهود و حضرت محمد (ص) پیامبر بزرگ اسلام قدم به عرصه وجود نهادهاند. نزدیک به نیمه این هزاره (شاید 4 سال قبل از مبنای میلادی) در فلسطین که بخشی از قلمرو حکومت روم بود، پسری عیسی نام متولد گردید که پیروانش او را فرزند خدا نامیدند». نکته جالب پاراگراف این است که حتی مبنای میلادی که قاعدتاً باید تولد حضرت عیسی (ع) باشد؛ چهار سال بعد از تولد وی مبنای میلادی به وجود آمده است...! لذا هر چند تولد واقعی حضرت عیسی (ع)، 4 سال قبل از مبنای تقویم میلادی است؛ اما همان مبنا؛ تولد حضرت عیسی قلمداد و تقویم قبل و بعد؛ بر همین اساس بکار گرفته شده است.
تولد؛ یک آغاز میباشد و شروع آن «لحظه» بعد از سکون (صفر) است. 24 ساعت بعد از تولد را انسان یک روزه مینامند؛ سه ماه بعد از تولد را انسان 3 ماهه؛ 6 ماه بعد از تولد را انسان شش ماهه و انسان 365 روزه را انسان یک ساله میگویند. وقتی انسان، 356 یا 366 (کبیسه) را تمام کرد، وارد روزهای دومین سال از حیات خود میشود. مثلا؛ انسان یک سال و 20 روزه...
زمان نیز چنین است؛ در مسابقات دوندگی یا شنا یا ورزشهای دیگر همچون فوتبال، مبنای زمان از صفر شروع میشود؛ ابتدا ثانیهها طی شده و تبدیل به دقیقه میشود و دقیقهها جمع شده و تبدیل به ساعت. پس هیچ شک یا تردید؛ یا نظریه متفاوت بر آغاز زمان از صفر وجود ندارد. زمان به صورت مطلق از سکون (صفر) شروع میشود. بنابراین؛ مبنای تقویم میلادی که از تولد حدودی حضرت مسیح (ع) میباشد، با توجه به اینکه یک سال کامل در حدود 365 روز و 6 ساعت بوده و در هر 4 سال؛ 366 روز کامل است. هر 356 روز و 6 ساعت یا 366 روز قبل از تولد حدودی حضرت عیسی (ع) را مبنای قبل از میلاد در نظر گرفته و هر 356 روز و 6 ساعت یا 366 روز بعد از تولد حدودی حضرت عیسی (ع) را مبنای بعد از میلاد مسیح مینامند. که بر همین اساس، تحویل سال 100 میلادی؛ پایان یک قرن میلادی بوده و از اولین لحظه از سال 100 میلادی؛ حلول سال اول از قرن دوم میلادی میباشد.
ـ تقویم هجری شمسی
در تقویم هجری شمسی نیز چنین است؛ ابتدا یک مبداء وجود دارد که سال شمسی از آن آغاز شده است. با استفاده از مطالب سایت مرکز تقویم موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران «مبدا تقويم هجري شمسي بُرجي، اول بهار سال شمسي است كه در آن هجرت حضرت محمد (ص) از مكّه به مدينه اتفاق افتاده است». که مارس سال 622 میلادی مطابقت داده شده است. اما از آنجا که ماه مارس میلادی در مطابقت با ماههای شمسی، از 10 اسفند سال قبل تا 11 فروردین سال بعدی میباشد؛ لذا مبداء تقویم هجری شمسی، از اول بهار همان سال 622 میلادی بوده است؛ نه سال 623؛ چرا که مبنای تقویم هجری شمسی، مطابق با نظر موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران؛ سالی است که در آن هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه رخ داده است.
بنابراین؛ اگر مبنای هجری شمسی از اول فروردین سالی باشد که در آن هجرت پیامبر (ص) اتفاق افتاده؛ برای دو واژه باید تمیز اساسی قائل شد. یکی واژه تحویل سال و دیگری واژه حلول سال است. در فرهنگ عمید؛ و تمامی فرهنگ لغتهای معتبر؛ تحویل سال، لحظهای است که زمین یک دور حرکت انتقالی خود را به دور خورشید به پایان رسانده است. (سپری شدن 365 روز و 6 ساعت یا 366 روز). و معنی حلول، سر آغاز سال بعدی است. در نتیجه مقصود از لحظه تحویل سال، یا حلول سال؛ سپری شدن 365 یا 366 روز و وارد شدن به اولین لحظههای سال بعدی است. بنابراین؛ مبنای هجری شمسی نیز همانند مبنای میلادی از لحظه (سکون) آغاز و ادامه یافته است. که با مبنای اولین روز از اولین بهار سالی که هجرت پیامبر (ص) در آن رخ داده؛ بعد از سپری شدن 365 روز و 6 ساعت، سال یکم شمسی تحویل؛ و از اولین لحظه تحویل سال کامل شمسی، حلول سال دوم هجری شمسی است. و بر همین مبنا نیز میتوان سالها و قرنهای قبل از مبنای هجری شمسی را محاسبه کرد.
اما چنانچه اولین بهار سالی که هجرت پیامبر (ص) در آن رخ داده را سال یکم فرض کنیم؛ آنهنگام سالهای قبل و بعد از مبنای هجری شمسی با یک پارادوکس اساسی مواجه خواهد شد. اولاً باید 356 روز و 6 ساعت قبل از آن را برابر با یک سال شمسی بدانیم! (که صفر سال قبل از مبنای شمسی مفهوم ندارد). دوم، اگر مبنا یک باشد، لحظه تحویل سال یکم شمسی، کدام 365 روز و 6 ساعت را تحویل داده و سال چندم حلول میشود؟ در نتیجه رقم سالِ اولین روز از فروردین مبنای هجری شمسی؛ برابر با صفر است. 00/01/01 چون زمان به صورت مطلق از صفر شروع میشود؛ همچون تولد انسان که باید 365 روز سپری شود تا انسان از مبداء تولد یک ساله شود. تأسیس شرکت یا موسسه یا صدور یک مجوز نیز چنین است؛ از لحظه تأسیس یا صدور مجوز، عمر یا اعتبار آن محاسبه میشود.
لذا با همین مبنای دقیق ریاضی می توان گفت که لحظه تحویل سال 100 شمسی (تحویل 100 سال کامل)؛ پایان یک قرن شمسی بوده و اولین لحظه بعد از تحویل سال 100؛ آغاز قرن دوم هجری شمسی است. و با همین محاسبه ریاضی، لحظه تحویل سال 1400 شمسی، پایان قرن 14 شمسی بوده و اولین لحظه بعد از تحویل سال؛ آغاز قرن 15 هجری شمسی میباشد. و هم اکنون در پنجمین روز از سال 1401؛ در پنجمین روز از سال دوم قرن 15 هستیم.