در حقوق بین الملل توسعه یافته، از مسؤولیت حمایت به عنوان نسل سوم حقوق بشر یاد می شود، یک مفهوم در حال تحول در مورد وظایف دولتها براي جلوگیري از رفتار خشونتبار علیه مردم است.
در حقوق بین الملل توسعه یافته؛ از مسؤولیت حمایت به عنوان نسل سوم حقوق بشر یاد می شود، که یک مفهوم در حال تحول در مورد وظایف دولتها براي جلوگیري از رفتار خشونتبار علیه مردم است. با توجه به اصل «دکترین مسؤولیت حمایت» که یک مسؤولیت تکمیلی و خاص براي دولتها محسوب میشود؛ بعد از بیانیه نشست سران سازمان ملل متحد در سال 2005، شوراي امنیت در 28 آوریل2006 قطعنامه 1674 را تحت موضوع حمایت از غیر نظامیان در منازعات مسلحانه اعم از بینالمللی و غیر بینالمللی از جمله اقدامات تروریستی و مخاصمات مسلحانه به اتفاق آرا به تصویب رساند.
آقای بان کی مون ( دبیر کل وقت سازمان ملل) در گزارش سال 2009 خود با عنوان «اجراي مسؤولیت حمایت» و با اشاره به نظریه «حمایت به مثابه مسؤولیت» مسؤولیت حمایت را نه تنها عاملی مخدوش کننده براي حاکمیت ندانست بلکه آن را تأکید مجددي بر اصل حاکمیت کشورها میداند و نیز پیشگیري در مسؤولیت حمایت را اساسیترین رکن مسؤولیت میداند؛ در واقع مسولیت حمایت، در مواقعی چون وضعیت افغانستان یا یمن که دولت و حاکمیت به مفهوم واقعی وجود نداشته یا توان برقراری امنیت برای شهروندان خود را ندارد، مصداق بند 4 و 7 ماده 2 منشور ملل متحد نبوده و یک تکلیف حمایتی تلقی میشود.
در نهایت شوراي امنیت در خصوص اجراي اصل دکترین مسؤولیت حمایت نخستین گام خود را با قطعنامه 1970 مصوب 26 فوریه2011 در خصوص لیبی برداشت. در قالب این دکترین که چندین قطعنامه الزامآور به همراه خود دارد نه تنها هرگونه همکاري با تروریسم را مردود میداند، بلکه بر آن یکسري قواعد و تکالیف الزامآور براي دولتهاي عضو سازمان ملل متحد معین میکند که برآیند این اصل مساعدت بر غیرنظامیان در مخاصمات مسلحانه بینالمللی از سوي جامعه بینالمللی است. بنابراین؛ ایران در قبال مردم افغانستان، مسؤولیت حمایت دارد. به شرطی که این حمایت وضعیت بین المللی جدیدی علیه امنیت ملی ایران ایجاد نکند.